“فاروغ” به IranWire گفت كه پس از از دست دادن سه انگشت خود به علت عدم رعایت نكات ایمنی در كارخانه وی ، “آنها باید یك معاینه كارشناسی را انجام می دادند و به من [غرامت] می پرداختند ، اما وقتی به من حقوق پرداخت شد ، متوجه شدم كه مبلغی كه دریافت كرده ام بر اساس این واقعیت که من یک اقلیت مذهبی بودم بسیار کمتر بود “.
وی افزود که هنگام بازگشت به کار ، به دلیل آسیب دیدگی به او پیشنهاد کار اداری شد ، بنابراین تصمیم گرفت برای ادامه کار خود مدرک دانشگاهی بگیرد. فاروغ می گوید پس از کسب مدرک مدیریت بازرگانی – در تلاش برای ارتقا secure سطح شغلی – یک همکار مسلمان به جای وی ارتقا یافت.
فاروغ گفت: “یكی از همكاران من ارتقا یافته و مورد افزایش قرار گرفته است ، زیرا وی مسلمان است.” “در ضمن من همه شرایط مناسب برای استخدام و پیشرفت شغلی را دارم اما فقط به دلیل اینکه مسیحی هستم از هرگونه ارتقا شغلی محروم هستم.”
وقتی او شکایت کرد ، فاروغ گفت که به او گفته شد “دیگر این مسئله را دنبال نکنی وگرنه آنچه را که دارم از دست خواهم داد”.
وی افزود: “من می دانم كه اخراج من برای آنها آسان است.” “اقلیت مذهبی بودن به من این حق را می دهد که توسط مقامات مورد تبعیض قرار بگیرم.”
‘برابری در پیشگاه قانون’؟
داستان فاروق بخشی از مقاله تحلیلی طولانی تر توسط مریم دهکردی ، روزنامه نگار مقیم ترکیه است ، که به روش های بی شماری تبعیض اقلیت های مذهبی در ایران و نقض قانون اساسی می پردازد.
دهکردی خاطرنشان می کند ، طبق ماده 14 قانون اساسی ، “دولت جمهوری اسلامی و همه مسلمانان موظفند با غیرمسلمانان رفتار خوبی داشته باشند و” عدالت اسلامی “و حقوق بشر آنها را رعایت کنند” “توطئه علیه اسلام و جمهوری اسلامی ایران”.
متدینین به مسیحیت معمولاً متهم به “اقداماتی علیه امنیت ملی” می شوند – روشی حیله گر برای اطمینان از اینکه چنین مقررات در مورد آنها اعمال نمی شود. اما مقامات رژیم و هواداران آنها ادعا می کنند که ایرانیان-آشوری از “حقوق برابر” برخوردار هستند ، همانطور که در ماده 3 قانون اساسی مقرر شده است ، که “برابری همه مردم در برابر قانون” وجود دارد.
دهکردی با استفاده از داستان فاروق و سایر گروه های اقلیت مذهبی پیشنهاد می کند که در اصل این اصل اعمال نمی شود.
یک شهروند یارسانی به او می گوید: “یارسان ها به دلیل شناخته نشدن در قانون اساسی هیچ وضعیت اجتماعی ، اداری یا سیاسی ندارند و هویت آنها رد می شود. در اختلافات حقوقی در محل کار ، شهروندان یارسان برای دریافت حقوق خود مجبورند عقاید و هویت خود را پنهان کنند و باید خود را شیعه و مسلمان معرفی کنند. در غیر این صورت ، به شکایات آنها رسیدگی نمی شود.
از دست دادن آنها می تواند آسیب جسمی و ناتوانی یا مرگ باشد. در این موارد ، شهروندان یارسان چاره ای جز مخفی کردن هویت خود ندارند. مگر اینکه موضوع به نوعی وارد رسانه ها شود و مقامات شانسی برای پنهان کردن آنها ندارند. “
این شهروند یارسانی که نخواست نامش فاش شود ، مثال قتل میترا استاد ، همکار یارسان خود را که توسط شوهرش محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران کشته شد ، بیان می کند:
“پرونده یارسان بودن میترا استاد در جریان رسیدگی به پرونده ذکر شد و در رسانه ها مطرح شد. این ادعا با هدف تبرئه آقای نجفی صورت گرفت.
وی گفت: “آنها می خواستند با طرح این مسئله ریختن خون این زن جوان را مجاز بدانند ، بنابراین فقط باید” دیه “به متهم پرداخت شود و خانواده مقتول حتی نمی توانند تقاضای قصاص كنند.”
دهکردی توضیح می دهد که ، طبق قانون مجازات ایران ، اگر قربانی آنها مسلمان باشد ، “مجازات” باید ارائه شود ، “اما طبق همان قانون ، اگر قربانی از اقلیت مذهبی باشد ، مجازات قاتل صرفاً پرداخت دیه »- و این فقط برای اقلیت های مذهبی شناخته شده امکان پذیر است ، که شامل یارسان نیست.
اما حتی برای اقلیت های شناخته شده ، دهکردی خاطر نشان می کند که “ارزش دیه یک غیر مسلمان با یک مسلمان برابر نیست”.
دهکردی به یاد می آورد که چگونه یوناتان بتکولیا ، نماینده سابق مجلس آشوری ، یک بار با رنجش از رد لایحه مجلس شورای نگهبان با هدف رسیدگی به نابرابری مفاد “دیه” ، گرچه در نهایت توسط رهبر معظم انقلاب تصویب شد.
نماینده سابق مجلس همچنین با ماده 881 قانون مدنی که از اقلیت های مذهبی در قوانین ارث به عنوان “کافر” یاد می شود ، بحث کرد.
“ما ناراحت هستیم ، زیرا قانون مدنی که در سال 1937 و دوباره در سال 1991 تصویب شد ، شرایطی را ایجاد کرده است که امروز نمی دانم کافر یا اقلیت مذهبی محسوب می شوم. زیرا این قانون می گوید که یک کافر از یک مسلمان ارث نمی برد. ” “این بدان معنی است که اگر پسر یک خانواده اقلیت مذهبی مسلمان شود و بمیرد ، سایر اعضای خانواده نمی توانند از او ارث ببرند. یا پسرم ، که این قانون را می داند ، اگر به طور رسمی مسلمان شود ، تنها کسی است که می تواند از من ارث ببرد و فرزندان دیگر من ارث نمی برند که این امر خانواده های اقلیت های مذهبی را از بین می برد. “
مثالهای دیگر
شاهین میلانی ، مدیر اجرایی بهائی مرکز اسناد حقوق بشر ایران که پدرش قربانی ناپدید شدن اجباری شد ، به دهکردی گفت: “بسیاری از بهائیان از ابتدای انقلاب اسلامی در ایران مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند ، اما چه چیزی آزار برخی از خانواده ها این است که نه تنها مجازاتی برای کسانی که بهائیان را می کشند وجود ندارد بلکه حتی جستجوی قاتل یا قاتلان نیز وجود ندارد. “
در همین حال ، یک شهروند مندایی به نام سالم ، که در شهر جنوب غربی اهواز زندگی می کند ، به دهکردی گفت که وضعیت خانه پدربزرگش “سالها در بلاتکلیفی” بوده است.
وی می گوید: “شهرداری به سرزمین های مندایی حمله کرده است … و ما نه اجازه بازسازی داریم و نه اجازه فروش.”
“شهرداری خرید زمین را قبول نمی کند. یکی دو بار برای مذاکره و فروش رفتیم اما قیمتی که آنها ارائه دادند آنقدر پایین بود که خندیدیم.
“امسال اهواز به عنوان شهر مندائی معرفی شد ، اما ما ، مندایی ها ، در جستجوی کمترین کار قانونی در شهر گشت می زنیم.”
دهکردی با مثالی دیگر از بتکولیا ، نماینده سابق مجلس ، که اشاره کرد که چگونه یک کلیسای آشوری در تهران موافقت کرد یک کمیته مسلمان می تواند یک سال از اماکن آنها استفاده کند ، خاتمه می بخشد ، اما “هفت یا هشت سال گذشت و کمیته خارج نشد.
وی افزود: حتی ملاقات من با علی یونسی ، دستیار ویژه حسن روحانی در امور قومی و مذهبی بی فایده بود و وی گفت كه نمی تواند در این زمینه كاری انجام دهد. ما دو سال با مطبوعات و رسانه ها مصاحبه کردیم ، تا اینکه سرانجام توانستیم زمین کلیسا را پس بگیریم. “
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.